جدول جو
جدول جو

معنی موس موس هاکردن - جستجوی لغت در جدول جو

موس موس هاکردن
با اشتیاقی وافر و حالتی هوسناک به دنبال افراد وبه ویژه زنان
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(شُ تَ)
آواز برآوردن از لبهای جمعآمده و نفسهای آرام به توالی به درون کشنده، (اصطلاح عامیانه) دم جنبانیدن و پوزه به پر و پای کسی مالیدن چنانکه سگ. مانند سگ دهان سودن به هرجای. (یادداشت مؤلف). مانند سگ دنبال کسی با حال تبصبص و تملق یا تملقی سخت رفتن. به تملق همیشه دنبال کسی رفتن به انتظار سودی. تملقی به دنائت. مثل سگ که برای صاحبش دم جنباند تملق و تبصبص نمودن. تملق نمودن با عمل و گفتار. تملق و چاپلوسی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
تصویری از موس موس کردن
تصویر موس موس کردن
چاپلوسی کردن برای بدست آوردن خاطر کسی تملق گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
چاپلوسی کردن، تملق گفتن، خوشباش گفتن
فرهنگ واژه مترادف متضاد